top
آلوبخارا غذای مفیدی که برای سلامت استخوان سودمند است

آلوبخارا غذای مفیدی که برای سلامت استخوان سودمند است

کارگروه پزشکی پرتال جامع وتخصصی کودک: وکی استخوان (استئوپروز) یک اختلال ناتوان کننده هم در زنان و هم مردان است اگرچه، به میزان بالاتری در زنان دیده می شود. همچنان که جابجایی مردم شناختی (دموگرافی) در افزایش سن جمعیت ادامه می یابد، تعداد بیشتری از زنان و مردان دچار بیماری پوکی استخوان خواهند شد و جستجو برای درمان های جایگزین غیردارویی بالقوه، از جایگاه برجسته ای برخوردار است.

 آلوبخارا غذای مفیدی که برای سلامت استخوان سودمند است

دکتر شیرین هوشمند، دکتر بهرام ارجمندی*
ترجمه دکتر مهدی پاسالار، دستیار دکترای تخصصی طب سنتی ایران

چکیده: پوکی استخوان (استئوپروز) یک اختلال ناتوان کننده هم در زنان و هم مردان است اگرچه، به میزان بالاتری در زنان دیده می شود. همچنان که جابجایی مردم شناختی (دموگرافی) در افزایش سن جمعیت ادامه می یابد، تعداد بیشتری از زنان و مردان دچار بیماری پوکی استخوان خواهند شد و جستجو برای درمان های جایگزین غیردارویی بالقوه، از جایگاه برجسته ای برخوردار است. صرف نظر از درمان های دارویی فعلی، شیوه زندگی و عوامل تغذیه ای ویژه ای برای کاهش خطر پوکی استخوان شناخته شده اند.

در بین عوامل تغذیه ای، آلوبخارا با نام علمی (Prunus domestica L.) موثرترین میوه هم در پیشگیری و هم در بازگرداندن زوال استخوان (Bone loss) است. مطالعات حیوانی و یک کارآزمایی بالینی سه ماهه که در آزمایشگاه های ما صورت گرفت، نشان دادند که آلوبخارا اثرات مثبتی بر شاخص های استخوانی دارد. داده های حیوانی نشان می دهد که آلوبخارا نه تنها در برابر زوال استخوانی پیشگیری کننده است بلکه از آن مهمتر اینکه در دو مدل جداگانه فقر استخوانی (Osteopenia)، باعث ذخیره استخوانی می شود. مطالعه اولیه ما نشان داد که آلوبخارا در حیوانات دچار کاهش تراکم مواد معدنی استخوانی (BMD) در استخوان های ران و ستون فقرات ناشی از برداشتن تخمدان ها، اثر پیشگیری کننده دارد. در پژوهش دیگری، به منظور تقلید از پوکی استخوان اثبات شده، تخمدان های موش برداشته شد و اجازه داده شد تا قبل از شروع درمان، حیوانات دچار زوال استخوانی شوند. آلوبخارا به میزان ناچیز 5 درصد (W/W) باعث بازگرداندن تراکم مواد معدنی استخوانی (BMD) در حد حیوانات گروه مشاهده شد. نکته مهمتر این که، آلوبخارا باعث ذخیره برخی ویژه گی های معماری تیغه های استخوانی (Trabecul) مانند تعداد تیغه ها و تراکم پیوستگی آنها و گسستگی تیغه ها شد. همچنین ما تاثیر آلوبخارا را در بهبود پوکی استخوان ناشی از بی وزنی اسکلتی (Skeletal unloading) نیز نشان داده ایم. واکاوی تراکم مواد معدنی استخوانی (BMD) و ساختمان تیغه های استخوانی با روش اشعه برداری ریزرایانه ای (CTµ)  نشان داد که آلوبخارا ترمیم استخوانی در دوره حرکت دوباره پس از بی وزنی اسکلتی را افزایش داد و اثرات قابل مقایسه ای با هورمون پاراتیروئید داشت. علاوه بر مطالعات حیوانی، کارآزمایی بالینی سه ماهه نیز نشان داد مصرف روزانه آلوبخارا در زنان پس از یائسگی، به شکل معناداری نشانگرهای خونی تشکیل استخوان شامل آکالین فسفاتاز تام، آکالین فسفاتاز ویژه استخوان و فاکتور رشد شبه انسولینی -1 را به ترتیب 12 درصد، 6 درصد و 17 درصد افزایش می دهد، این مقاله، یافته های مطالعاتی منتشر شده تاکنون، با موضوع بررسی اثرات سودمند آلوبخارا بر استخوان در مدلهای حیوانی نر و ماده مبتلا به پوکی استخوان و همچنین تنها کارآزمایی بالینی چاپ شده در این زمینه را خلاصه کرده است.

 

مقدمه: در سال 2005 میلادی، سی وشش میلیون نفر آمریکایی 65 سال یا بیشتر داشته اند و تا سال 2030، حدودا 5/71 میلیون نفر به سن 65 سالیا بیش از آن خواهند رسید. گرایش به افزایش سن جمعیت با توجه به نیازهای سنی سالمندان در سطح ملی همراه شده است. زوال استخوانی در زنان بیشتر است اما، شمار شکستگی های ناشی از پوکی استخوان در مردان مسن نیز در حال افزایش است. در ایالات متحده به تنهایی، یک تخمین محافظه کارانه حاکی از این است که 8 میلیون زن، مبتلا به پوکی استخوان هستند که سالانه منجر به بیش از یک میلیون شکستگی در زنان 45 ساله و بالاتر می شوند. همچنین، بیش از  10 میلیون مرد با کاهش توده استخوانی هستند که 2 میلیون نفر از آنها با تشخیص پوکی استخوان شناسایی شده اند. هزینه درمان پوکی استخوان و شکستگی ناشی از آن بیش از 18هزار میلیون دلار در سال برآورده شده است. غیر از این هزینه و بستری بیمارستانی، شکستگی ها و به ویژه شکستگی مفاصل ران سالانه عامل بیش از  هزار مرگ در آمریکا است.

اگر چه شیوع زوال استخوانی در زنان بیشتر است اما، شمار شکستگی های ناشی از پوکی استخوان در مردان مسن نیز در حال افزایش است.


اگرچه تعدادی مراکز درمان و پیشگیری از پوکی استخوان وجود دارند اما، برخی بیماران طب جایگزین، شامل مکمل های تغذیه ای و غذاهای کاربردی را به طب رایج ترجیح می دهند. 
تمرکز این پژوهش بر این است تا شواهدی ارایه دهد که بر اساس دانسته های ما، آلوبخارا موثرترین ترکیب طبیعی هم در پیشگیری و هم بازگشت زوال استخوانی در مدل های حیوانی نر و ماده مبتلا به پوکی استخوان است. بر اساس مشاهدات جامع ما، اثربخشی آلوبخارا از سایر ترکیبات معمول طبیعی و غذاهای کاربردی اتفاقی بهتر است.
مناسبت مدل حیوانی موش برای مطالعه پوکی استخوان در انسان: مدل موش و و زوال استخوانی پس از یائسگی به ما این اجازه را می دهد تا زوال استخوانی خودانگیخته و القایی ناشی از کمبود هورمونهای تخمدانی را بررسی کنیم. کالو ( 1991 میلادی ) از اولین کسانی است که تناسب مدل موش را برای مطالعه زوال استخوانی در انسان تصدیق نمود. او نشان داد که موش ها در یک یا بیش از یک بعد، ویژگی های زوال استخوانی تجربه شده در زنان پس از یائسگی را دارا هستند، به ویژه عواقب آن مشابه زوال استخوانی در زنان است. در مقایسه با انسان ها، توده استخوانی در موش ها برای مدتی طولانی در زندگی آنها ثابت باقی می ماند و موش های تخمدان برداری شده، مشابه با زنان پس از یائسگی، زوال استخوانی سریع تری را تجربه می کنند که در زنان به دنبال یائسگی اتفاق می افتد. زوال استخوانی وابسته به کمبود هورمون های تخمدانی در موش های تخمدان برداری شده با زنان در دوره یائسگی، ویژگی های مشترک فراوانی را تجربه می کنند، شامل: نرخ بالای تغییر و تبدیل استخوانی با زیادی جذب مجدد نسبت به تشکیل استخوان، فاز سریع اولیه زوال استخوانی و پس از آن، یک فاز بسیار کندتر ناشی از تخمدان برداری، فقدان بیشتر تیغه های استخوانی نسبت به استخوان قشری، کاهش جذب کلسیم روده ای و پاسخ اسکلتی مشابه به عوامل استخوان ساز یا محافظ استخوان مانند استروژن، رالوکسیفین(Raloxifene)، بای فسفونیت (Bisphosphonates)، هورمون پاراتروئید (PTH)، کلسیم، ویتامین D و ورزش. این ویژگی های مشترک در موضوع زوال استخوانی در قالب یافته های این مطالعات در پژوهش حاضر باعث اطمینان دوباره است و به احتمال فراوان، مصرف آلوبخارا می تواند از زوال استخوان در زنان یائسه مانند موش ها پیشگیری کند و باعث معکوس شدن این روند شود. 
شواهد اثرات محافظ استخوانی در آلوبخارا در مدل موشهای ماده مبتلا به پوکی استخوان: مطالعات حیوانی صورت گرفته در مرکز ما ( ارجمندی و همکاران، 2001 م؛ دیهیم و همکاران، 2005 م؛ فرانکلین و همکاران، 2006م؛ بو و همکاران، 2007م ) نشان داده است که آلوبخارا اثرات مثبت بر استخوان و شاخص های زیستی استخوان داد. داده های حیوانی نشانگر آن است که آلوبخارا از زوال استخوانی محافظت می نماید ( ارجمندی و همکاران 2001 م؛ فرانکلین و همکاران 2006م ) و حتی در دو مدل فقر استخوانی، این روند را معکوس می کند ( اسمیت و همکاران، م؛  دیهیم و همکاران، 2005  م؛ بو و همکاران 2007 م ). یافته های یک پژوهش اولیه توسط گروه ما نشان داد که آلوبخارا از کاهش تراکم مواد معدنی استخوانی (BND) در موش های تخمدان برداری شده، در استخوان های ران و ستون فقرات پیشگیری می کند. فاکتور رشد شبه انسولینی شماره یک خونی (IGF-I) که با افزایش تشکیل استخوان همراه است، با مصرف آلوبخارا افزایش یافته است ( ارجمندی و همکاران، 2001 م ). در آن پژوهش موش های با نژاد خاص به چهار گروه تقسیم شدند:

آلو بخارا موثرترین ترکیب طبیعی هم در پیشگیری و هم بازگشت زوال استخوانی و مدل های حیوانی نر و ماده مبتلا به پوکی استخوان است.

گروه شاهد (Sham)، تخمدان برداری شده (ovx)، تخمدان برداری با میزان کم آلوبخارا 5 درصد ( ovx+5% LD)، تخمدان برداری با میزان بالای آلوبخارا 25درصد 25%+ovx ) (HD. درمان بلافاصله بعد از جراحی شروع شد و تا 45روز ادامه یافت. تخمدان برداری تراکم مواد معدنی استخوانی (BMD) را به شکل معناداری در چهارمین مهره کمری و استخوان ران کاهش داد. گروه با میزان مصرف بالای آلوبخارا، کاملا زوال استخوانی ناشی از تخمدان برداری را پیشگیری کرد. همچنین، گروه های رژیم آلوبخارا بسته به میزان آلوبخارا، سطح فاکتور  IGF-Iگردش کننده در خون را که ثابت شده تحریک کننده تشکیل استخوان است، بدون افزایش در فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز مقاوم به تارتارات در موش های تخمدان برداری شده که یک نشانگر بازجذب استخوانی است، افزایش داد. 
یافته های آن پژوهش این فکر را به ذهن خطور می دهد که شاید اثرات محافظ استخوانی آلوبخارا تا حدی با افزایش میزان تشکیل استخوان قابل توجیه باشد. بیشتر از آن که با سرکوب میزان بازجذب استخوانی مرتبط باشد ( ارجمندی و همکاران 2001 م ). در مطالعه پس از آن، موش های 90 روزه ( یک گروه شاهد و 5 گروه تخمدان برداری شده ) اجازه داده شد تا 40 روز زوال استخوانی داشته باشند، سپس برای 60 روز تحت رژیم آلوبخارا با میزان های متفاوت قرار گرفتند. آلوبخارا به میزان اندک 5 درصد، در ترمیم تراکم استخوانی استخوان های ران و ساق پا موثر بود. آلوبخارا تراکم استخوانی استخوان های ستون فقرات را نیز افزایش داد که در مورد میزان بالای آلوبخارا این افزایش معنادار بود. افزایش تراکم استخوانی در استخوان ران موش های تغذیه شده با آلوبخارا موجب بهبود کیفیت استخوان شد چنان که به ترتیب 9/6 درصد و 6 درصد نیروی بازده کلی و نیروی نهایی را بهتر کرد. همچنین میزان های متفاوت آلوبخارا قادر بودند به شکل معناداری ویژگی های معماری میکروسکوپی تیغه های استخوانی را در مقایسه با گروه تخمدان برداری شده بهبود بخشند ( دیهیم و همکاران، 2006 م ). یافته های کلی این پژوهش نشان داد بهبود ویژگی های زیست- مکانیکی استخوان های دراز تا حدی در نتیجه تغذیه با آلوبخارا، در نتیجه بهبود ویژگی های ساختمانی تیغه های استخوانی است، چنان که در حجم و اتصال استخوانی، بارز بود. این مشاهدات نسبتا بی نظیر بود زیرا این باور عمومی وجود دارد که وقتی حجم و اتصال استخوانی از بین برود، قابل بازگشت به حالت طبیعی نخواهد بود ( لین و همکاران، 1999 م )
همچنین، ما اثربخشی آلوبخارا را بر بازگشت زوال استخوانی موش های ماده که ناشی از بی وزنی استخوانی است، نشان داده ایم ( اسمیت و همکاران، 2003 م ). در پژوهش مذکور، موش های ماده 6 ماهه با نژاد خاص، برای مدت 21 روز، یا اندام عقبی آنها بی وزن شد (HLU) یا ساکن باقی ماندند تا فقر استخوانی در آنها القا شود. بعد از اثبات زوال استخوانی در بی وزنی اندام های عقبی، موش ها با یکی از سه میزان متفاوت از آلوبخارا ( 5 درصد؛ 15 درصد یا 25 درصد ) یا تزریق هورمون پاراتیروئید ( 80 میکروگرم/ وزن بدن ) در طول 90 روز، مورد درمان قرار گرفتند. واکاوی تراکم مواد معدنی استخوانی و ساختمان تیغه های استخوانی با روش اشعه برداری ریزرایانه ای (CTµ) نشان داد که افزایش ترمیم استخوانی در زمان حرکت مجدد به دنبال بی وزنی اسکلتی، اثراتی مشابه هورمون پاراتروئید داشت. علاوه بر تراکم استخوانی، معلوم شده آرایش معماری تیغه ها نیز در تقویت استخوانی تاثیر دارد ( مک کریدی و گلداِشتین و همکاران، 2000م؛ ماک و کلارک و همکاران، 2006 م ). این یافته های حیوانی به همراه افزایش معنادار آنزیم آکالین فسفاتاز و فاکتور IGF-I به شدت این فرض را مطرح می کند که آلوبخارا باعث تشکیل استخوان می شود. 
شواهد اثرات محافظ استخوانی در آلوبخارا در مدل موش های نر مبتلا به پوکی استخوان: داده های جدید نشانگر آن است که آلوبخارا در پیشگیری از زوال استخوانی در مدل های مختلف موش نر دچار پوکی استخوان، بسیار موثر است. مولبائر و همکارانش (2003 م)، اثرات تعدادی از میوه ها و سبزیجات را بر بازجذب استخوانی از طریق اندازه گیری تریتیوم موجود در ادرار که از استخوان موش های 9 هفته ای نژاد ویستار آزاد می شود، آزمایش نمودند. موش ها با تتراسایکلین حاوی تریتیوم نشان دار شده بودند تا بازجذب استخوانی در آنها اندازه گیری شود و با غذاهای حاوی میوه ها و سبزیجات خشک تغذیه می شدند. تمام غذاها طوری تنظیم شده بودند که از نظر میزان کالری و نیتروژن، با همان میزان کلسیم و فسفر مشابه باشند. آنها نشان داده اند که آلوبخارا تاثیر شگرفی در بازجذب استخوانی دارد. تا جایی که می دانیم، این اولین پژوهشی است که نشان داد آلوبخارا می تواند در پوکی ااستخوان جنس مذکر موثر باشد. 
در مطالع فرانکلین و همکاران (2006 م)، اثرات محافظ آلوبخارا در 60 عدد موش شش ماهه تخمدان برداری شده نژاد Sprague- Dawley  بررسی شده است. در آن بررسی، موشها یا در گروه دارونما یا تخمدان برداری شده با 12 عدد موش در هر گروه درمانی بودند. چهار گروه تخمدان برداری شده به قرار زیر بودند: گروه کنترل تخمدان برداری شده، گروه با مصرف 5 درصد ( دوز کم )، 15 درصد ( دوز متوسط )، 25 درصد ( دوز بالا ) آلوبخارا که همگی تخمدان برداری شده بودند. پس از 90 روز، موش ها بیهوش شدند و با استفاده از اشعه ایکس اسکن شدند و از آئورت شکمی آنها خونگیری انجام شد. نتایج این بررسی نشان داد که کاهش تراکم مواد معدنی استخوانی سراسر بدن با مصرف دوز متوسط و بالای آلوبخارا، کاملا پیشگیری شده است. اما هر سه میزان آلوبخارا در حفاظت از کاهش تراکم مواد معدنی استخوانی مهره چهار کمری و استخوان ران موثر بود. در همین بررسی، پژوهشگران ویژگی های ساختمان میکروسکوپی انتهای استخوان ران و مهره چهار کمری را بررسی نمودند. دوز متوسط و بالای آلوبخارا قادر به حفاظت از کاهش تراکم حجمی استخوان ( نسبت حجم استخوانی به حجم کلی ) در انتهای استخوان ران و مهره چهار کمری در موش های تخمدان برداری شده بود، البته فقط دوز بالا به شکل کامل این توانایی را نشان داد. نتایج مشابهی در تاثیر محافظ دوز متوسط و بالای آلوبخارا در تعداد تیغه های استخوانی مشاهده شد، در حالی که در موش های تخمدان برداری شده تعداد تیغه های استخوانی کاهش می یابد. آلوبخارا قادر بود تا از انشقاق ( جدایی ) تیغه های استخوانی در انتهای استخوان ران و مهره چهارم کمری به شکل وابسته به دوز پیشگیری کند و به شکل قابل توجهی دوز بالای آلوبخارا جدایی تیغه های استخوانی مهره چهارم کمری را به نسبت گروه فاقد دارو به طور معنادار، کاهش داد. نویسندگان مقاله نتیجه گیری کردند که مکانیسم محافظت استخوانی آلوبخارا ممکن است تا حدی به افزایش سطح خونی IGF-I ارتباط داشته باشد. نتایج نشانگر آن بود که سطح خونی IGF-I  به دلیل تغذیه با آلوبخارا افزایش یافت و در موارد مصرف دوز بالا، این افزایش سطح معنادار بود. مشاهدات این بررسی با پژوهش قبلی ما که نشان داد مصرف آلوبخارا در زنان پس از دوره یائسگی، افزایش دهنده سطح خونی IGF-I است، مشابه بود ( ارجمندی و همکاران، 2002 م ). در راستای یافته های مولبائر و همکاران (2003 م ) که قابلیت آلوبخارا در بازجذب استخوانی را گزارش کرد، فرانکلین و همکارانش (2006 م ) همچنین نشان دادند که آلوبخارا به شکل وابسته به دوز دی اکسی پیریدولین (Dpd) ادراری را کاهش می دهد.

پژوهشگران دریافتند آلوبخارا همانند هورمون پاراتیروئید، قابلیت بازسازی برخی از ساختارهای استخوانی تخریب شده ناشی از تخمدان برداری را داراست

برای توضیح بیشتر این تاثیرات قوی آلوبخارا در پیشگیری از زوال استخوانی، پژوهشگران میزان mRNA سطح پروتئین استئوپروتگرین (OPG) و گیرنده فعل ساز لیگاند NFK-b را ارزیابی کردند. (RANKL). این باور عمومی وجود دارد که وقتی نسبت OPG به RANKL افزایش می یابد، استخوان سازی بیشتر می شود ( آبراهامسن و همکاران، 2005 م )؛ اما در پژوهش فرانکلین ( 2006 م ) نسبت OPG به RANKL تغییر نکرده بود. این یافته ها مطابق با پژوهش کارلو و همکاران ( 2007 م ) بود که نشان داده بود سطح سرمی RANKL/OPG با اثر حفاظت استخوانی استروژن – پروژستین درمانی ارتباطی ندارد. 
در پیگیری دیگری از همین گروه ( بو و همکاران، 2007 م ) خواص بازگشت استخوانی آلو بخارا در مدل موش نر مبتلا به پوکی استخوان مورد بررسی قرار گرفت. در آن پژوهش، 50 موش شش ماهه با نژاد Sprague- Dawley  به پنج گروه تقسیم شدند ( یک گروه دارونما و چهار گروه تخمدان برداری شده ) و برای 90 روز با AIN-93 M تغذیه شدند تا زوال استخوانی در آنها قطعی شود. پس از 90 روز موش های گروه شاهد و یکی از گروه های تحت درمان کشته شدند تا تراکم مواد معدنی استخوانی و ساختار استخوانی در ابتدای بررسی اندازه گیری شود. چنان که انتظار می رفت، تراکم مواد معدنی استخوانی کل بدن در گروه تخمدان برداری شده به شکل معناداری کاهش یافت. سپس سه گروه دیگر تخمدان برداری شده به شکل زیر تحت درمان قرار گرفتند: 
1)    گروه شاهد تخمدان برداری شده، 
2)    گروه تخمدان برداری شده با رژیم 25 درصد آلو بخارا (ORX-DP) 
3)    گروه تخمدان برداری شده با هورمون پاراتیروئید ( 80 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، سه بار در هفته، ORX-PTH).
پس از 90 روز درمان، هم هورمون پاراتیروئید و هم آلوبخارا قابلیت بازجذب تراکم مواد معدنی استخوانی (BMD) در موش های تخمدان برداری شده را به نسبت گروه شاهد، در تمام بدن و به شکل منطقه ای دارا بودند. نویسندگان مقاله همچنین توانایی آلوبخارا در بازگرداندن ویژگی های ریزساختاری انتهای استخوان ران و مهره کمری را ارزیابی کردند. آلوبخارا قادر بود تا کاهش نسبت تراکم حجمی استخوان را جبران کند، تعداد تیغه های استخوانی را افزایش دهد و جدایی تیغه های استخوانی را بدون اثر بر ضخامت آنها، کاهش دهد. نکته قابل توجه در این پژوهش این بود که پژوهشگران دریافتند آلوبخارا همانند هورمون پاراتیروئید، قابلیت بازسازی برخی از ساختارهای استخوانی تخریب شده ناشی از تخمدان برداری را داراست. به علاوه، آلوبخارا قابلیت کاهش شاخص مقیاس استخوانی (SMI) را در انتهای استخوان ران داراست که این شاخص نشانگر سازه های صفحه مانند تیغه های استخوانی با کیفیت بهتر است.

اگرچه آلوبخارا در پیشگیری یا جبران زوال استخوانی در مدل موش های نر و ماده دچار پوکی استخوان موثر است، اما مکانیسم اثر آن ممکن است مختص به همان جنیست باشد.

پژوهشگران معتقد بودند که اثر قابل قبول آلوبخارا در جبران زوال استخوانی در موشهای نر دچار پوکی استخوان، تا حدی مرتبط با توان سرکوب بازجذب استخوانی آن است در صورتی که در همان حال، همانند هورمون پاراتیروئید که به عنوان کنترل مثبت در مطالعه آنها قرار داشت، به تحریک استخوان سازی می پردازد. همچنین، خاطرنشان کردند از آن جا که تغییری در ضخامت تیغه های استخوانی نبود، کاهش جدایی تیغه ها نمی تواند ناشی از تشکیل تیغه های استخوانی جدید باشد تا افزایش اندازه آنها، اما این یافته ها مخالف با یافته های موش های ماده دچار پوکی استخوان بود که عکس این موارد درست بود.

(ارجمندی و همکاران، 2001 م). بنابراین، اگر چه آلو بخارا در پیشگیری یا جبران زوال استخوانی درمدل موش های نر و ماده دچار پوکی استخوان مؤثر است، اما مکانیسم اثر آن ممکن است مختص به همان جنسیت باشد.
شواهد اثرات حفاظت استخوانی آلو بخارا در انسان: علاوه بر مطالعات حیوانی، یافته های کارآزمایی کوتاه مدت ما (ارجمندی و همکاران 2002 م) نشان داد که مصرف روزانه 100 گرم آلوبخارا در زنان پس از دوره یائسگی، شاخص های تشکیل استخوان مانند فعالیت سطح تام سرمی آلکالین فسفاتاز(ALP)، فعالیت آلکالین فسفاتاز مختص استخوان (B-ALP) و IGF-I را افزایش داد. همچنین ارتباط IGF-I در تشکیل استخوان و تودۀ استخوانی در مردان گزارش شد. در موارد بالینی، دوزهای مؤثر مواد استخوان ساز بالقوه مانند هورمون پاراتیروئید، نیاز به زمان چندین هفته ای برای افزایش سطوح سرمی B-ALP دارند. بنابراین، مشاهدۀ ما در افزایش 6 درصد در B-ALP و 17 درصد در سطح سرمی IGF-I پس از 3 ماه مصرف آلو بخارا، این تصور را که مصرف آلوبخارا در یک دوره درمانی طولانی تر، تودۀ استخوانی را به شکل معناداری بهبود می بخشد، تأیید می کند.
اگرچه اثرات آلوبخارا بر افزایش نشانگرهای زیستی استخوانی محتمل است اما، پژوهشی طولانی تر برای ارزیابی تراکم و غلظت مواد معدنی استخوانی ضروری است تا اثرات حفاظت استخوانی آلو بخارا در زنان یائسه را تأیید کند.
بنابراین، در حال حاضر ما مشغول انجام یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده یکساله مقایسه ای در زنان یائسه هستیم که روزانه 100گرم آلوبخارا مصرف می کنند و از هیچ درمان جایگزینی هورمونی یا دارویی که نقش آن در فرایند استخوان سازی ثابت شده باشد، استفاده نمی کنند. به طور خلاصه، ارزش پژوهش مورد نظر در سه جنبه است. این بررسی نشان می دهد: (1) آیا آلوبخارا تودۀ استخوانی را افزایش می دهد یا از زوال استخوانی بیشتر در زنان یائسه با کاهش تراکم استخوان، پیشگیری می کند؟ (2) اثبات این نکته که آیا مصرف طولانی مدت آلوبخارا، اثرات سودمندی بر نشانگرهای چرخه تخریب و ساخت استخوان دارد؟ (3) نمایش این نکته که آیا تغییرات در غلظت و تراکم مواد معدنی استخوان ارتباطی با دفاع آنتی اکسیدانی افزایش یافته دارد یا خیر؟ اگر فرضیۀ ما مورد تأیید قرار گیرد، این بررسی یک راهکار ایمن، کارآمد و مؤثر در افزایش توده استخوانی در بخش بسیار آسیب پذیری از جامعه فراهم خواهد کرد.
مکانیسم فعالیت: گزارش های بی شماری خاطر نشان کرده اند که به طور طبیعی ترکیبات فنلی زیست فعال مانند ایزوفلاونوئید و لیگنان ها، بر سلامت استخوانی تأثیر مثبت دارند ( ارجمندی و همکاران، 1996،1998، 2003 م ). آلوبخارا سرشار از ترکیبات فنلی مانند اسید نئوکلروژنیک و اسید نئوکلروژنیک است که به مثابه آنتی اکسیدان عمل می کنند ( ناکاتانی 2000م، کیانو 2002 م ). مواد آنتی اکسیدان به طور بالقوه رادیکال های آزاد آسیب دیده را پاکسازی می کنند و نشان داده شده که مانع جذب استخوانی و محرک استخوان سازی هستند (گرِت و همکاران، 1990م؛ باسو و همکاران، 2001 م ). آلوبخارا از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا از بالاترین ظرفیت جذب رادیکال اکسیژن (ORAC) در بین طبقه بندی میوه ها و سبزی ها معمولاً مورد مصرف برخوردار است (کیانو و همکاران، 2002 م ). بنابراین، اثرات سودمند آلوبخارا بر استخوان ممکن است تا حدی از طریق ویژگی های آنتی اکسیدانی این میوه نشأت بگیرد. آلوبخارا همچنین منبع خوبی از مواد مغذی مانند بور، پتاسیم و ویتامین K است (دیسمور و همکاران، 2003 م ) که تأثیر همه این مواد بر استخوان گزارش شده است (به جدول زیر مراجعه کنید).
تاکر و همکاران در سال 1999در پژوهش های خود ارتباط longitudinal و Cross-sectional، بین پتاسیم و تراکم مواد معدنی استخوانی را با استفاده از اطلاعات مطالعه قلب فرامینگهام ثابت کردند و نتیجه گرفتند که پتاسیم به حفظ تراکم معدنی استخوان در زن و مرد کمک می کند. به علاوه، نشان داده شده که مصرف بیشتر پتاسیم بازجذب استخوانی را به ویژه در حضور مصرف بالای پروتئین کاهش می دهد ( زوارت و همکاران، 2004 م ).

ترکیب

مقدار در هر 100 گرم آلوبخارای پودر شده

آنالیزهای مستقیم(گرم)

پروتئین

چربی

کربوهیدرات تام

فیبر تام

 

3

5/0

80

9

مواد معدنی(میلی گرم)

کلسیم

آهن

پتاسیم

سدیم

فسفر

بور

 

72

3

105

5

108

4/3

آنتی اکسیدان ها (میلی گرم)

ویتامینC

کاروتن ها

ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی

کینون ها

واحدهای جاذب رادیکال اکسیژن

 

63/0

6/0

4/22

058/0

5770

در مورد ویتامین ها، آلوبخارا حاوی میزان بالایی از ویتامین k در بین میوه ها و سبزیجاتی است که به طور معمول مصرف می شوند ( 5/59 میکروگرم phylloquinone به ازای هر 100 گرم ) ( دیسمور و همکاران، 2003م ). ویتامین k بر سلامتی استخوان با بهبود بخشیدن تعادل در میزان کلسیم اثر می گذارد ( لاماتو و همکاران، 2004 م ). یک بررسی توسط برام و همکاران در سال 2003 م نشان داد که مصرف روزانۀ مکمل های ویتامین k به مدت 3 سال، زوال تراکم مواد معدنی استخوانی مهره های کمری را به تأخیر انداخت. آلوبخارا همچنین منبع غنی ازعنصر کمیاب بور است. نشان داده شده که بور تنظیم کنندۀ متابولیسم استخوان و کلسیم است (ناگی و همکاران، 2006 م ) و نقش بسیار مهمی در حفاظت از تراکم مواد معدنی استخوانی دارد (چاپین و همکاران، 1997م؛ گالاردو-ویلیامز و همکاران، 2003 م ). علاوه بر این، گزارش شده که بور باعث کاهش دفع ادراری کلسیم و منیزیم می شود ( ناگی و همکاران، 2006 م ) و به طور قابل توجهی افزایش باعث افزایش 17- بتا- استرادیول در زنان پس از یائسگی می شود ( نیلسن و همکاران، 1987 م )، که هر دوی این موارد باعث اثر مثبت بر مکانیسم استخوان و کلسیم می شوند. پژوهش دیگری که توسط چاپین و همکاران ( 1997 م ) صورت گرفت نیز نشان داد که در موش هایی که رژیم حاوی 20-900 میلی گرم بور به ازای هر100 گرم غذا مصرف می کردند، به شکل معناداری قدرت ستون مهره ها بهبود یافته بود. این پژوهش های محدود این شواهد را ایجاد می کندکه بور موجود در آلوبخارا، متوسط 4 میلی گرم در 100 گرم مادۀ خشک، ممکن است به شکل فعال در فرایند حفاظت از سلامت اسکلت استخوانی نقش داشته باشد.
تا جایی که می دانیم، پژوهشی که تأثیر آلو بخارا را در پیشگیری از زوال استخوانی در ویتامین ها و مواد معدنی شناخته شده به عنوان اثرگذار بر متابولیسم استخوان مانند کلسیم و ویتامین D بررسی کند، وجود ندارد. پژوهش هایی مشابه با کار ما که از مدل موش تحت شرایط مشابه برای نشان دادن اثر ویتامین ها و مواد معدنی بر حفاظت یا جبران زوال استخوانی استفاده شده باشد، محدود است. بنابراین، ما نمی توانیم تأثیر آلوبخارا را با مطالعات مرتبط با کلسیم و ویتامین D مقایسه کنیم. با این وجود، در پژوهشی مشابه با مطالعۀ ما از نظر استفاده از مدل موش، سن حیوانات، نوع تصویر برداری استخوانی و سایر موارد مؤثر که توسط گالا و همکاران ( 2001 م ) صورت گرفت، اثرات کلسیم بر تراکم مواد معدنی استخوانی در موش های 3 ماهه ثابت شد و نشان داد که مصرف 15 میلی گرم کلسیم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، می تواند تراکم مواد معدنی استخوان ران را به میزان 1/2 درصد در طول 3 ماه درمان، افزایش دهد. درمقابل، آلو بخارا در یکی از چژوهش های ما ( ارجمندی و همکاران، 2001 م )، توانست تراکم مواد معدنی استخوان ران را فقط در طول 45 روز 2 درصد افزایش دهد.
بحث بالا اشاره می کند که اگرچه مواد پلی فنلی  ممکن است مادۀ مؤثر اصلی در خاصیت حفاظت استخوانی آلوبخارا باشد، سایر ترکیبات آلوبخارا نیز تا حدی در اثرات سودمند آن بر استخوان نقش کمکی دارند. ترکیبات آلوبخارا که بر اثر حفاظت استخوانی آن نقش دارند شناخته نشده اند و به پژوهش های بیشتری نیاز هست. اما، این مطلب باید مورد تأکید قرار گیرد که در حال حاضر، اثر حفاظت استخوانی آلوبخارا نمی تواند به هیچ یک از ترکیبات آن به تنهایی نسبت داده شود و ضروری است که اثرات سودمند آلوبخارا به شکل کلی مورد بررسی قرار گیرد تا ترکیبات آن به تنهایی. مسینا و همکاران (2004 م) خاطر نشان کردند استفاده از یک ماده شیمیایی مانند یک ترکیب پلی فنل یا چند ترکیب محدود، ممکن است نه تنها باعث فهم بهتر ما از نقش کل غذا یا گیاه در سلامت استخوانی نشود، بلکه مانع این فهم شود.

 

آلوبخارا همچنین منبع غنی از عنصر کمیاب بور است. بور تنظیم کنندۀ متابولیسم استخوان و کلسیم است و نقش بسیار مهمی درحفاظت از تراکم مواد معدنی استخوانی دارد

مکانیسم فعالیت بالقوۀ آلو بخارا در حفاظت از استخوان: یافته های ما نشان داد که آلو بخارا سطح سرمی IGF-I را در مدل موش های دچار پوکی استخوان ( ارجمندی و همکاران، 2001 م ) و در زنان پس از سن یائسگی ( ارجمندی و همکاران، 2002 م ) افزایش می دهد.
آلو بخارا، علاوه بر دارا بودن منبع خوبی از برخی ویتامین ها و مواد معدنی که مؤثر در سلامت استخوانند، منبعی غنی از ترکیبات فنلی است که خاصیت ضد اکسیدانی دارد
این افزایش در تولید IGF-I در سلول های مشابه استئوبلاست (MC3T3-1) که با عصارۀ آلوبخارا نیز درمان شدند، نشان داده شد ( هوشمند و همکاران، 2008 م ). مصرف عصارۀ آلوبخارا قادر بود به طورمعناداری سطح IGF-I را در دوز 1000 میکروگرم در هر سی سی در روزهای 12و 15 درمقایسه با گروه شاهد، افزایش دهد. این افزایش IGF-I، ممکن است تاحدی اثرات مثبت آلوبخارا بر استخوان را توجیه کند. افزایش تولید IGF-I در سلول های استئوبلاست دربررسی بو و همکاران( 2008 م ) نیز مشاهده شد که در آن، ترکیبات پلی فنلی آلوبخارا قادر بودند سطح mRNA IGF-I را به میزان 5 میکروگرم در سی سی افزایش دهند. اما تفاوت بین این پژوهش با مطالعۀ ما، نیاز به مطالعات بیشتر دارد. با این وجود، از نظر ما این دوز پائین از آلوبخارا ( بو و همکاران، 2008 م ) در تعدیل هیچ یک از پارامترها شامل تشکیل ندول و تولید اکسید نیتریک مؤثر نبوده است ( کامکار و همکاران، 2005 م، 2006 م ). اثر هورمون های رشد بر استخوان احتمالاً از طریق فاکتورهای رشد شبه- انسولینی در منطقه اعمال می شود ( کانالیس و همکاران، 1989 م ). در سطح منطقه ای، سلول های استخوانی IGF-I و IGF-II را تولید می کنند،

آلو بخارا، علاوه بر دارا بودن منبع خوبی از برخی ویتامین ها و مواد معدنی که مؤثر در سلامت استخوانند، منبعی غنی از ترکیبات فنلی است که خاصیت ضد اکسیدانی دارد

اما IGF-I در تحریک سلول های استئوبلاست ( راد کلیف و همکاران، 2005 م )، افزایش تولید کلاژن و ارتقای ملاط استخوانی قوی تر است ( فیلشیفر و همکاران، 1990 م ). سطح سرمی IGF-I با افزایش سن در هر دو جنس کاهش می یابد ( یاماموتو و همکاران، 1991 م )، اما این کاهش بلافاصله پس از یائسگی اتفاق می افتد ( روماگنولی و همکاران، 1993 م؛ لاویگن و همکاران، 2004 م ). مصرف IGF-I باعث تحریک جایگزینی استخوان می شود ( بیاندا و همکاران، 1997 م ) همچنان که هورمون رشد این اثر را داراست ( بریکسن و همکاران، 1995 م ) و در تنظیم شکل دهی مجدد استخوان ها نقش مهمی دارد ( بونن و همکاران،1996 م ). همچنین، غلظت های  IGF-Iدر قبل ( روماگنولی و همکاران، 1993 م )، حدود ( ناسو و همکاران،1997 م ) و پس از یائسگی زنان ارتباط مثبتی دارد ( بونن و همکاران،1996 م)، اما در افراد دچار فقر استخوانی (استئوپنی) این ارتباط کمتر است ( ووستر و همکاران، 1993م ). اینکه این کاهش ناشی از فقر هورمون استروژن است ( ویسبرگر و همکاران، 1991 م ) یا افزایش سن به تنهایی در آن نقش دارد، مشخص نشده است، اما استروئیدهای جنسی ممکن است در تنظیم غلظت های IGF-I نقش داشته باشند ( روزن و همکاران، 1997 م ).
در تلاش برای فهم مکانیسم فعالیت آلوبخارا، آزمایشگاه دکتر اسمیت ( بو و همکاران، 2008 م ) نشان داد که آلوبخارا فعالیت آلکالین فسفاتاز سلول های استئوبلاست، تشکیل هسته های کلسیمی و تقویت شبکۀ کلاژنی نوع یک را در سطح آزمایشگاهی، ارتقا می دهد. این تغییرات به نظر می رسد با تنظیم بهتر نسخه برداری از فاکتورهای رشدی نظیر RUNX2، اُستریکس و IGF-I ایجاد می شود.علاوه بر تحریک استخوان سازی، پلی فنل های آلوبخارا بازجذب استخوانی را از طریق تنظیم معکوس بروز ژن RYNKLکاهش می دهند ( فرانکلین و همکاران، 2006 م؛ بو و همکاران، 2008 م ). پلی فنل های آلوبخارا فعالیت و تکامل سلول
آلوبخارا از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا از بالاترین ظرفیت جذب رادیکال اکسیژن در بین طبقه بندی میوه ها و سبزی های معمولاً مورد مصرف برخوردار است
های استخوان خوار (استئوکلاست) را در شرایط معمول، استرس اکسیداتیو و التهابی در سطح آزمایشگاهی کاهش می دهند ( بو و همکاران، 2008 م ). آلوبخارا توان کاهش CRP بسیار حساس را که نشانگر التهاب است در زنان دچار کاهش تودۀ استخوانی در سنین یائسگی که روزانه 100 گرم آلوبخارا را در طول 3 ماه مصرف کرده اند، داشته است ( نتایج هنوز منتشر نشده است ).

اگرچه ویژگی های ضد بازجذبی آلوبخارا در سطح آزمایشگاهی، تا حدی به کمک پلی فنل ها و تأثیر آنها بر روند فعالیت سلول های استخوان خوار و ارسال پیام سلول های استئوبلاست برای ساخت سلول های استخوان خوار  صورت می پذیرد، اعتبار کامل به نقش پلی فنل های آلوبخارا در حفاظت استخوانی، قابل دفاع نیست زیرا شاید سایر ترکیبات آلوبخارا نیز در این تأثیرات مثبت نقش داشته باشد.

آلوبخارا از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا از بالاترین ظرفیت جذب رادیکال اکسیژن در بین طبقه بندی میوه ها و سبزی های معمولاً مورد مصرف برخوردار است

 

 

نتیجه گیری: پژوهش های حیوانی ما تا به امروز قویاً اظهار می دارند که آلوبخارا نقش برجسته ای در استخوان چه در بخش حفاظت و چه بازسازی دارد که شواهد آن در تراکم استخوانی بالاتر، محتوای مواد معدنی بیشتر، درصد بالاتر ناحیه استخوانی و تمایل بیشتر برای کاهش فضای مغز استخوان در استخوان های بلند مشهود است. اگرچه بیشتر این نتایج از پژوهش بر مدل موش استخراج شده است، ما پیش بینی می کنیم که این یافته های مطالعات حیوانی در پژوهش های انسانی نیز تأیید شود. در حال حاضر، ما در حال انجام پژوهشی یکساله در 144 زنی هستیم که روزانه 100 گرم آلوبخارا یا معادل آن میوۀ خشک دیگری را دریافت می کنند. اگر نتایج این پژوهش بهبودی در تراکم استخوانی زنان یائسه به همان شدتی که در مدل موش دیده شد نشان دهد، آلوبخارا به عنوان مؤثرترین غذای کاربردی درحوزه سلامت استخوان در نظر گرفته خواهد شد. از دیدگاه ماشینی، ما اطلاعات را محدود کرده ایم تا توضیحی برای نحوه اثر آلوبخارا ارائه دهیم، اما به نظر می رسد آلوبخارا میزان بالای استخوان سازی تحریک شده از تخمدان برداری را سرکوب نمی کند. همچنین، آلوبخارا ممکن است استخوان سازی را چنان که اشاره شده از طریق اثر شدید وابسته به دوز در افزایش سطوح سرمی IGF-I، افزایش دهد. غلظت های بالاتر سرمی IGF-I بازگوکننده افزایش میزان استخوان سازی درنظر گرفته می شود ( گیستینا و همکاران، 2008م ). همچنین، شواهد بیانگر آن است که برخی ترکیبات آلوبخارا در غلظت های بالاتر، ممکن است آغازگر روند سرکوب میزان بازجذب استخوانی تحریک شده از تخمدان برداری باشد ( ارجمندی و همکاران، 2001م؛ مولبائر و همکاران، 2003م ). این پرسش باقی می ماند که چه ترکیباتی از آلوبخارا این اثرات محافظتی را اعمال می کنند. آلوبخارا مانند بسیاری دیگر از میوه ها حاوی ترکیبات متعددی است که تمایز اثر یک ترکیب را از دیگری، مشکل می سازد. آلوبخارا، علاوه بر دارا بودن منبع خوبی از برخی ویتامین ها و مواد معدنی که مؤثر در سلامت استخوانند، منبعی غنی از ترکیبات فنلی است که خاصیت ضد اکسیدانی دارد.
بنابراین، آلوبخارا یا ترکیبات پلی فنلی آن ممکن است اثرات مث



مرتبه
مرتبه
نظر و تجربه خود را برای دیگران ثبت کنید

تبلیغات ویژه

تجربه مادرانه
شما میتوانید در مورد موضوع زیر بحث و تبادل نظر کنید و در قسمت نظرات تجربه خود را با مادران در میان بگذارید :
موضوع انتخاب شده :
جدا کردن اتاق فرزندان
تجربه خودرا بنویسید
تبلیغات